آیندگان بازیگران هم نقش ماندگار گذشتگان را بر لوح تاریخ مینگرند و اگر عاقل باشند و اهل اندیشه، عبرت میگیرند؛ فاعتبروا یا اولی الابصار! دیروز نه عراق که دنیا پس از قریب سه دهه ماجراجویی و تشنجآفرینی یک دیکتاتور متعصب بالاخره شاهد صدور حکم دادگاه عدالت برای سرنوشت صدام بود.
او که حضور در بازی قدرت را همراه با حزب تمامیتخواه بعث در عراق آغاز و پس از فتنههای گوناگون خود را به رأس حکومت این کشور مسلمان نشاند، هیچگاه ضعیفکشی، این سنت همیشگی ستمگران تاریخ را رها نکرد و نام خود را به فهرست خونخواران صاحبنامی چون چنگیز و هیتلر پیوند زد.
باز هم تاریخ به ستمگران وفا نکرد و این بار صدام را به پای میز محاکمه کشاند. اما گرفتاری صدام در دست کسانی که روزی خود بزرگترین حامی او بودند پیامهایی داشت.
صدام نشان داد او هم نمیتواند با ظلم قهرمان باشد؛ نه قهرمان زندگی کند و نه قهرمان بمیرد. برخورد حقارتآمیز نیروهای اشغالگر پس از دستگیری ژنرال پیر بینالنهرین بیشتر از گذشته نشان داد که دیکتاتورها نمیتوانند و نباید به حامیان دروغین خود که از آنها حبابهایی بزرگ اما توخالی برای رسیدن به اهداف خاص میسازند تکیه کنند.
دادگاه صدام پس از سالها انتظار آسیبدیدگان ناشی از ظلم حکومت این دیکتاتور برگزار شد. اما آیا صدام به همه جنایاتش پاسخ داد و محاکمه شد؟ قطعاً نه! هر چند حکم دادگاه صدام مبنی بر اعدام او کمترین مجازاتی است که میتواند پاسخی به جنایات صدام از ایجاد تنش و تشنج در منطقه و اختلاف در میان فرق مختلف مردم عراق گرفته تا گسترش جو بیاعتمادی و شکاف میان دولتهای اسلامی باشد، اختلافاتی که بزرگترین ضربه را به ملتهای اسلامی به ویژه فلسطینیها وارد کرد.
جنگ هشت ساله با ایران اسلامی در راستای همان اختلافات بود که صدام بقا و تقویت خود را در ادامه آن میدید هر چند نتیجه برعکس شد.
با این وجود امروز پس از صدور حکم دادگاه، سئوال اساسی همچنان باقی این است که مدعیان حقوق بشر که امروز چتر اشغال بر کشور پهناور و ثروتمند عراق گستردهاند چرا سالها از دیکتاتور عراق حمایت کردند و امروز 4 سال پس از اشغال ترجیح دادند بالاخره پاسخی به خواست مردم عراق و البته عدالت دهند؟ دادگاه صدام از عبرتهای بزرگ روزگار بود.
* معاون پارلمانی و کنسولی وزارت خارجه